به گزارش راهبرد معاصر؛ اگرچه اوکراین فاصله زیادی از خاورمیانه دارد و در طول دهه های گذشته هیچ تاثیرگذاری آشکاری در سیاست های منطقه نداشته، اما بعید نیست ناخواسته و به واسطه جنگ اخیر خود، از حیث در تنگنا قرار دادن رژیم صهیونیستی، خدمت ارزشمندی به منطقه غرب آسیا ارائه دهد.
به نظر می رسد جنگ اوکراین را هم باید به فهرست دردسرهای پیش روی رژیم صهیونیستی از منظر نحوه برخورد با این بحران و اتخاذ موضعی شفاف در قبال آن افزود. با آغاز بحران اوکرین، رژیم صهیونیستی همچون همیشه سعی داشت از تمامی طرفها بهره برده و با در پیش گرفتن لحن و موضع مبهم و خفیف در قبال روسیه سودی از این معرکه نصیب خود کند. بنابراین در ابتدا و از ۲۴ فوریه (۵ اسفند) و آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین از نکوهش این اقدام طفره رفت.
یائیر لاپید، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در آن زمان روسیه را همسایه شمالی خود خطاب وصریحا اعلام کرد حفظ منافع این رژیم در سوریه، که از کانال جلب رضایت روس ها می گذرد، برای تل آویو از هر چیزی با اهمیت تراست. سکوت تلآویو پیش از حمله روسیه و در بحبوحه تشدید تنشها میان مسکو و غرب بر سر بحران اوکراین و تردید مقامات صهیونیست برای موضع گیری در این خصوص را، نباید بی ارتباط با نیاز جدی تل آویو به جلب حمایت روسیه برای انجام عملیات نظامی در خاک سوریه دانست. صهیونیست ها برای گریز از شفافیت موضع در قبال اوکراین، به کارت بی طرفی هم روی آوردند و پیشنهاد میانجی گری روسیه و اوکراین را پیش کشیدند. در این میان از سکوت محتاطانه نفتالی بنت، نخست وزیر این رژیم نیز نباید ساده گذشت.
اما دوره نشستن بین دو صندلی دیری نپایید و تل آویو در سایه اوج گیری جنگ اوکراین به سنگر آمریکا رفت و بالاخره وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی ناچار شد که این موضوع را علناً و در بیانیه ای رسمی اعلام کند. لاپید روز ۱۸ فروردین روسیه را به ارتکاب جنایت جنگی علیه غیرنظامیان متهم کرد. وزیر خارجه صهیونیست ها همچنین از عبارت نقض نظم جهانی برای حمله روسیه به اوکراین استفاده کرد، اقدامی که به گفته وی از سوی رژیم متبوعش پذیرفتنی نیست. البته لاپید دست از موضع دو پهلو خود نسبت به جنگ اوکراین برنداشت و روابط عمیق با روسیه را متذکر شد. تل آویو از یک سو به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره محکومیت حمله به اوکراین و اخراج روسیه از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد رای مثبت داد و از سوی دیگر اعلام کرد که به تحریم های غرب علیه روسیه نخواهد پیوست.
موضع گیری تل آویو در قبال بحران اوکراین اصلا به مذاق روس ها خوش نیامد و شامگاه یکشنبه «الکس بن زوی» سفیر رژیم صهیونیستی در مسکو را به وزارت خارجه روسیه کشاند. خشم روس ها به همین جا ختم نشد و وزارت خارجه روسیه در بیانیهای موضوع فلسطین را پیش کشید و اظهارات لاپید را تلاشی تقریباً آشکار برای سوء استفاده از وضعیت اوکراین به منظور منحرف کردن توجه جامعه بینالملل از درگیری فلسطین و رژیم صهیونیستی اعلام کرد. روسیه همچنین تداوم نقض قطعنامههای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل با ادامه اشغالگری و الحاق اراضی فلسطین به اراضی اشغالی از سوی تل آویو را یادآور شد.
شجاعت تحت فشار صهیونیست ها برای شفاف سازی مواضع خود در جنگ اوکراین برای آنها اندکی گران تمام شد و روسیه در اقدامی بیسابقه جزئیاتی از آخرین حمله جنگندههای صهیونیست در سوریه را منتشر کرد و با نکوهش شدید تل آویو بر سر تحولات اخیر مسجدالاقصی، گفت اسرائیل غزه را به زندانی بزرگ برای فلسطینیان تبدیل کردهاست. بیانیه سیاسی تند روسیه، دفتر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی را بر آن داشت که به جای واکنش، سکوت اختیار کند.
تل آویو اگرچه سعی دارد همچون گذشته ماهی خود را آب گل آلود بگیرد اما ظاهرا اوضاع این بار فرق می کند و این رژیم با فشارهای جدی و مشابهی از سوی واشنگتن و مسکو رو به روست، تا در نهایت برای تعیین موضع خود شجاعت به خرج داده و بین آمریکا و روسیه یکی را انتخاب کند.
به منظور بررسی ابعاد مختلف این موضوع به سراغ عماد نجار رفتیم و نظرات این کارشناس مسائل سیاسی را در این باره جویا شدیم.
نجار معتقد است موضع گیری های مقامات رژیم صهیونیستی در خصوص جنگ اوکراین نیازمند بررسی تحولات چند ماه اخیر است. کارشناس مسائل خارومیانه می گوید: پس از اینکه گسترش ناتو باعث شد روسیه مرزهای خود را در پس این گسترش در معرض خطر ببیند، نسبت به آن واکنش نشان داد و حتی مقاماتی را به آمریکا فرستاد تا مانع از تداوم گسترش ناتو شود. اما پس از آنکه مقامات آمریکایی به طور رسمی اعلام کردند حاضر به هیچگونه مذاکراتی در خصوص امنیت ملی خود نیستند، واکنش نظامی مسکو را در قبال کیف شاهد بودیم.
این کارشناسی سیاسی در ادامه افزود: اولین مخالفت علنی این سالهای رژیم صهیونیستی در قبال روسیه را در خصوص مسئله اوکراین شاهد بودیم. اوایل بهمن گذشته بعد از اینکه روسیه تصمیم گرفت استانهای شرقی اوکراین را به رسمیت بشناسد، اولین مخالفت تل آویو با مسکو صورت گرفت. پس از انعقاد قرار دادهای همکاری روسیه و دو استان لوهانسک و دونتسک که استقلال آنها از سوی روسیه تایید شد، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی ضمن ابزار نگرانی، حمایت خود از تمامیت ارضی اوکراین را به طور رسمی اعلام و این اقدام روسیه را رسما محکوم کرد. صهیونیست ها دلیل این موضع گیری های خود را به نگرانی نسبت به شرایط یهودیان اوکراین ربط دادند که واکنشی از سوی مقامات روسی در پی نداشت. زیرا به طور کلی این موضوع به اصل ماجرا روسیه با اوکراین مربوط نمی شد.
نجار تحلیل خود را اینگونه ادامه داد: برخی از مقامات صهیونیستی موضع گیری های خود درقبال مسئله روسیه و اوکراین را همسو با غرب اعلام کردند و روسیه را ناقض حقوق بشر و حقوق بین الملل نامیدند. البته در این میان روس ها هم خشم خود را پنهان نکردند. این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: سالهاست که تل آویو و مسکو همکاری نزدیکی با هم دارند. علیرغم این نوع همکاری و حمایت هایی که همواره مسکو از تل آویو داشته، در این موضوع مسکو بلافاصله به موضع گیری رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد و اشغال بلندی های جولان از سوی این رژیم را محکوم و از تداوم شهرک سازی ها در اراضی اشغالی ابراز نگرانی کرد. شاید مسئله بلندی های جولان، که از سرزمین های اشغال شده سوریه توسط رژیم صهیونیستی است، را بتوان پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی دانست و روسیه هم از این موضوع به درستی استفاده می کند.
به گفته این کارشناس خارومیانه، اوکراین در روزهای اخیر دو درخواست علنی از رژیم صهیونیستی داشت، یکی درخواست سامانه گنبد آهنین و نیز میانجی گری رژیم صهیونیستی در بحران کنونی. نجار تاکید می کند مسلما گنبد آهنین که حتی در برابر موشک های مقاومت فلسطین هیچ نوع توانایی ندارد، قطعا در برابر پیشرفته ترین تسلیحات نظامی روسیه حرفی برای گفتن ندارد و این درخواست نوعی فضاسازی و بازی رسانه ای است.
نجار می افزاید: موضوع دیگری که باید در این میان به آن پرداخته شود، اینست که طی چند سال اخیر در برخی رسانه های صهیونیست شاهد بودیم که برخی تحلیل ها و مقالات به این سمت رفته که نوعی نفوذ و جریان تسلط خواهی از سمت صهیونیست ها بر اوکراین در حال پیدایش است، که بارزترین دلیل آن انتخاب رئیس جمهور یهودی اوکراین بود و موضع گیری هایی که نسبت به حمله روسیه در اوکراین صورت گرفت، در همین راستا قابل تحلیل خواهد بود.
این کارشناس سیاسی سیر موضع گیری تل آویو نسبت به جنگ اوکراین را اینگونه ارزیابی می کند: در آغاز مناقشه میان روسیه و اوکراین ابتدا رژیم صهیونیستی سعی کرد موضع گیری میانه ای داشته باشد و موضع اصلی خود را علنی نکند. اما این روند نتوانست دوام زیادی بیاورد و این رژیم خیلی زود رسما موضع گیری خود را کاملا همسو با کشورهای غربی اعلام کرد و این تصمیم بدون درنظر گرفتن پیشینه روابط سیاسی و نظامی و منافع مربوط به ثروتمندان یهودی که در روسیه بودند، ارتباطات دیرینه و حمایت های گذشته روسیه از این رژیم اتخاذ شد. حتی رژیم صهیونیستی در این موضع گیری برای آسیب زدن بیشتر به روسیه درهای سرزمین های اشغالی را به روی ثروتمندان یهودی روس تبار باز کرد و به آنها برای خروج سرمایه هایشان از روسیه با هدف وارد کردن لطمات جدی به اقتصاد روسیه، چراغ سبز نشان داد.
نجار متذکر می شود: ما شاهد حمایت های نظامی رژیم صهیونیستی از اوکراین بودیم البته تل آویو این تصور را نمی کرد که حمایت های نظامی آن علنی شود. علاوه بر کمک تسلیحاتی، صهیونیست ها حمایت های فنی و مشاوره ای در اختیار نظامیان اوکراین قرار دادند. در پی این اقدامات، روسیه رژیم صهیونیستی را "غیر دوست" تعریف کرد و این تعریف جدید می تواند تبعات تازه ای را برای این رژیم و روابط آتی آن با روسیه داشته باشد. هر چند که در گذشته روسیه درخیلی از موارد با سکوت خود تلویحا از این رژیم حمایت کرده، اما در پرتو این گونه واکنش های رژیم صهیونیستی، روابط بین دو طرف قطعا دستخوش تغییرات جدید خواهد شد و تل آویو باید خود را برای این تغییرات آماده کند.
کارشناس مسائل غرب آسیا در پایان وضعیت کابینه رژیم صهیونسیتی را بسیار شکننده توصیف می کند که از مشکلات اقتصادی، سیاسی و روابط خارجی و بحران داخلی رنج می برد. نجارتاکید می کند آغاز دور جدید عملیات های مقاومت مردم فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه شرایط را برای جامعه صهیونیستی سخت کرده زیرا اینها با وعده های دروغین به این سرزمین کوچانده شدند و تنها چیزی که با آن روبرو شدند بحران های مداوم اقتصادی و معیشتی در کنار اقدامات مقاومت فلسطین بود. از سوی دیگر هم این رژیم در بین ملت هایی محاصره شده، که برخلاف حاکمان خود، مورد تنفر عمیق است و این موضوع خود به تنهایی باعث ایجاد یک حس عدم امنیت شده است. در نتیجه این رژیم هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی دارای بحران های زیادی است که مانع از ایجاد یک اتحاد منسجم داخلی شده و همین مهم روند زوال این رژیم را سرعت میبخشد.